نتایج جستجو برای عبارت :

استراحت مطلق بارداری یعنی چقدر؟

بیشتر خانم‌های باردار می‌توانند در دوران بارداری فعالیت‌های روزانه‌شان
را داشته باشند، اما بعضی هم مجبورند به دستور پزشک معالج‌شان مدتی از
دوران بارداری‌ و یا حتی تمام آن را استراحت کنند که می‌تواند از یک
استراحت جزئی روزانه تا استراحت مطلق متفاوت باشد.البته دلایل
گوناگونی برای استراحت دوران حاملگی مطرح می‌شود که بارداری چندقلویی، خطر
زایمان زودرس، ابتلا به بیماری‌های خاص، سابقه سقط جنین مکرر و ... از جمله
آنهاست. مثلا بیماری پ
اگر کیست مویی خود را با روش لیزر عمل کرده باشید, بعد از عمل کیست مویی نیازی به استراحت ندارید و به محض تمام شدن عمل لیزر می توانید مرخص شوید و به کارهای عادی هر روزه خود برسید. اما در روش عمل های جراحی باید کمی استراحت داشته باشید.
اگر جراحی شما به روش باز باشد باید مدت زیادی را تا ترمیم حفره خالی سپری کنید. مدت زمان استراحت هم هفته ها و ماه ها طول خواهد کشید. ولی برای جراحی بسته بعد از عمل کیست مویی لازم نیست استراحت مطلق داشته باشید, یا به صورت
چند روزیه که خبری ازش نیست.
امروز من مثل مرغ سرکنده دنبال کسی بودم که ازش خبری داشته باشه. بقیه اما عین خیال‌شون نبود. حتی وقتی گفتم چند روزه نیست، یکی دو نفر تعجب کردن«واقعا؟!» بالاخره یه نفر رو پیدا کردم که تا گفتم «ازش خبر داری؟» گوشی موبایلش رو درآورد و چند باری بهش زنگ زد و گفت «خبری نشد!» حالا دو تا بودیم! من نشسته‌بودم و با چشم‌هام اونو تعقب می‌کردم، اون هم با یه حالت کلافه‌ای داشت راه می‌رفت و هی زنگ می‌زد. به ۵، ۶ نفر زنگ زد و بعد از
خب دوستان عزیز بعد از این که من 8هفته از بارداریم گذشت و پیش متخصص رفتم به من گفتن جفتت پایین هست و پس از اون لکه بینی های من شروع شد. جالبه روز قبلش مشکلی نداشتم اما بعد از گفتن دکتر لکه بینی های من و استراحت مطلق(دراز کشیدن در کل روز و فقط برای دستشویی رفتن بلند شدن) شروع شد☺.9 ماه استراحت خیلی سخته اونم برای من که هروز میرفتم بیرون. خب دیگه هرکه طاووس خواهد جور هندوستان کشد.
کار ما شاید این است
که میان گل نیلوفر و قرن پیِ آواز حقیقت بدویم.
این حرف سهراب نشان از سرگردانی دارد. سرگردانی ای بی‌پایان. که بدویم و بدویم و هیچ
م‌ح عاشق شد، دوستش دارم اما عمر همه چیز کوتاه و من معنی این روآیا  روزی درک خواهم کرد که چرا زندگی فرصت مطلق نیست؟
عشق مطلق، دوست‌داشتی مطلق. داشتن همیشگی ... 
همه چیز گذرا و پوچ.
هیچ بر هیچ
و باز هم به قول استاد هنوز بر همانم. هیچ.
انسان آنچنان موجودی است که نمی‌تواند عاشق امر «محدود» و «فانی» باشد، یعنی عاشق شیئی باشد که به زمان و مکان محدود است. انسان عاشق کمال مطلق است و عاشق هیچ چیز دیگری نیست، یعنی عاشق ذات حق است، عاشق خداست. همان کسی که منکر خداست، عاشق خداست. حتی منکرین خدا نمی‌دانند که در عمق فطرت خود عاشق کمال مطلق‌اند ولی راه را گم کرده‌اند، معشوق را گم کرده‌اند. محیی‌الدین عربی می‌گوید پیغمبران نیامده‌اند که عشق و عبادت خدا را به بندگان یاد بدهند، بلکه
یک روزی حتی نمیدونستم آدرس سایت بورس چیه، سهام چیه! امروز درحالی که به شاخص کل مثبت نگاه می کنم، به روزی فکر میکنم که شاید لحظه ای از ناخودآگاهم این فکر گذشته باشه که کاش یک روز از دنیای عجیب و پرهیجان بازار سرمایه سردر بیارم! کاش سایت بورس جایی برای کامنت گذاشتن داشت. میشد به بعضی ها نصیحت کرد که برای همیشه از این بازار برن. دلم برای کسایی که سرمایه شون رو در بورس از دست دادن میسوزه. واقعا چقدر مرز بین قمار کردن در بورس و سرمایه گذاری کردن در ب
بسم الله
امروز و دیروز و پریروز
فردا و پس فردا و احتمالا روزهای بعدش
اوضاع زندگی فعلا که یکسان است
کمی خنده و شادی
و بیشترش غم و خشم و ناسازگاری
نمیدانم این شرایط ریشه در کدام انتخاب من داشته..یعنی درست نمیدانم.
میسوزم و میسازم.
کاش بسوزم و بسازم..بسازم..بسازم..
و چقدر فاصله هست بین این ساختن و آن ساختن
و چقدر نیرو و امید و انگیزه میخواهد آن ساختن
و من چقدر فقیرم...
 
+یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله 
مثلا توی 24 سالگی باید یاری میبود که آهنگ "خوشبختی سامان جلیلی" رو برام میخوند! 
شدیدا این روز ها عشق لازم دارم. بس که غصه این و اون رو خوردم و حرص خوردم به خاطر قدرتی که ندارم تا دهن یه سری هارو سرویس کنم!
کمردرد کمتر و پادرد از نوعی که انگار زخم شده و روش الکل میریزن میسوزه شده! از سوغاتی های دیسکه :/
روش استراحت کردن در دوران بارداری
دوران بارداری لذت بخش خواهد بود اگر بدانید که این دوران را چگونه بگذرانید.یکی از مشکلات خانم های باردار خوابیدن و استراحت کردن است اما نگران نباشید ما به شما می گوییم چگونه استراحت کنید
به ادامه بروید
ادامه مطلب
وقتی یه کاسه پر از الوک :') میخوری و بعدش دلت میخواد بخوابی:')
فردا امتحان دارم !!ساعت آخر !!
میخوام بخوابم و صبح زود بیدار بشم مثلا 4 صبح !! واقعا چقدر ای روزا کار هس چقدر بدو بدو و چقدر نرسیدن و در انتها با تلاش بسیار رسیدن :دی
استرس ندارم میخوام بیخیال باشم بابا بقول خانم انصاری دنیا همش یه نیمچه اس با استرس و ترس و ای چیزا بزنیم خرابش کنیم که چه بشه مثلا :')
برم استراحت ...
امروز عجب حالی داشت بارون زد و ما ناگهانی با برو بچ مدرسه فلنگو بستیم و بجای س
هرگز توی زندگی اینقدر بی خیال، بیتفاوت، و... نبودم.
هرگز پیش نیومده بود که کوچکترین تلاشی برای قانع کردن افراد کمتر مهم زندگی نکنم.
جوری شدم که کل زندگی دیگه به هیچیم نیست.
 
این حس رو خیلی دوست دارم!
یه حس بی تفاوتی محض، بی خیالی مطلق، آرامش مطلق.
...در کوچه ای که نام جدیدش عدالت است نام فروشگاه بزرگش صداقت است اجناس آن به قیمت روز است و از قضا جنسی که هیچ وقت ندارد، خجالت است از این فروشگاه کلاهی خریده امروی سرم کلاه گشادم چه راحت استبر سردرش نوشته: تمام فروشگاه مال شما، نه مال من بی بضاعت استالبته گفته اند رییس عزیز آناز مجریان طرح سهام عدالت است بیگانه با سواد و کتاب است و گفته است: در زندگی مطالعه دل غنیمت است! حتی کتاب هدیه نگیرد چرا که اوطبعی کریم دارد و اهل مناعت است سگ نه، شغال بود
چقدر چقدر به خودم سخت میگیرم سر موضوعات الکی
چقدر نظرات آدما و رفتارشون برام مهمه
چقدر از اونایی که دوستشون دارم توقع دارم
چقدر منتظر آدمام
چقدر به خودم سخت میگیرم
چقدر گریه میکنم
چقدر دل بابا و مامان مهربون و نگرانم رو خون میکنم الکی
چقدر تو این زندگی اذیتم
چقدر یادم رفته لذت بردن رو
 
چقدر خوب بلدم خودم رو ناراحت کنم،الکی،الکی!
"هیچ انسانی زندگی بی لکه نمی تواند داشته باشد ؛  حتی اگر زندگیش مانند برف روی اورست هم باشد"
✍️ مصطفی ملکیان
یک حقیقت این است که تو، پاک مطلق نمی توانی زندگی بکنی. این همه ی ما را رنج می دهد. هیچ کسی نیست که جویای پاکی مطلق نباشد، اما این پاکی مطلق در وسع هیچ انسانی نیست. هیچ انسانی زندگی بی لکه نمی تواند داشته باشد. هر انسانی، حتی اگر زندگیش مانند برف روی اورست هم باشد، اگر دقت بکند و با چشم تیز تر به آن بنگرد، می بیند که لکه های ریز سیاهی مانند
وای خدا کانادا پر مرد تنهاست!
پر!
 
یعنی اگه به اینها بگی ببین من ازدواج کردم و سه تا بچه دارم و خوشبختم، بازم میگن میشه حالا یه رابطه شروع کنیم؟
شاید طلاق بگیری؟!
 
با اینکه میشه با فاحشه خوابید ولی مردها خیلی احساس تنهایی مطلق دارن.
 
مطلق.
 
بعدم که ریجکتشون میکنی داغون و نابود میشن.
جمعه شب است و من دوشنبه و سه شنبه دو امتحانی دارم که کم بلدمشان و میخواهم نمره ام خوب شود...
خیلی هم کم بلد نیستم.
تمام روز و شب های بی معنا و کوفتی ام در دویدن پی این خزعبلات میگذرد، از جوان تری دوستی خواندم و اصلا شرمم گرفت از این همه بی چیزی، بی قصه ای...
چقدر گفتن مفاهیم پستشان می کند، چه چیزهای عمیقی را به کلمات احمقانه ای تقلیل می دهد...چه قدر در کشاکش با زندگی ناتوان شده ام، در خواستن چیزی، در دویدن برای رسیدن...در چیزی را برای زندگی تکیه گاه ک
و بعد از ۹ سال باز هم داغ فرودگاه امام خمینی را حس میکنم...باید روزی بنویسم که چقدر پشت سر هر رفتنی اشک ریختم که پشت هر رفتنی چقدر ناامید شدم از ماندن، از ساختن، از خوب شدن این درد ها...باید بنویسم باید بمانند اینها هر چند که سرد شده همه اشان...این تاریکی های مطلق...این لحظه هایی که از این سرزمین میترسم و از ضحاک ها و از مارها...و از خون جوانان وطن شاید؟...و خوب میشویم شاید ماهم؟ که جواب من تسلیم است....اینجا چرا می تابی ؟ ای مهتاب، برگرداین کهنه گورست
اصل این روش ترکیبی از 20 ثانیه ورزش و 10 ثانیه استراحت است. به یاد داشته باشید:20 ثانیه ورزش و 10 ثانیه استراحت, نه بیشتر و نه کم تر. شما به یک تایمر یا برنامه ای نیاز دارید تا بتوانید این قانون را دنبال کنید.
این فواصل زمانی تنظیم می شوند، تا ماهیچه های ما در حالت غیرهوازی با حداکثر قدرت برای 20 ثانیه ورزش کند و 10 ثانیه استراحت کند. این زمان ریکاوری است که ماهیچه ها نیاز دارند.
خواستم بگویمت سادات خانم، لطفا روی توحید در قلبت کار کن. خدا را، با تمام هستی‌ات بخواه و قبل از این که وارد این مرحله‌ی حساس از زندگی‌ات بشوی، بخواه چشم و گوش و عقلت را آن جور که لازم است و خوب می‌داند روشن و بیدار کند. زن سکان‌دار عاطفه‌ی کل جهان است. سکان‌دارهای ورزیده، کشتی را اگر وسط طوفان باشد هم هدایت می‌کنند. این ورزیدگی را از قادر مطلق و حافظ و بصیر مطلق بخواه.
خیلی کم خانه بود، اکثراً ماموریت بودند.
اطرافیان همیشه اعتراض می‌کردند و به من می‌گفتند که شما چگونه تحمل می‌کنید،
بچه‌ها یک دل سیر پدرشان را ندیدند. یک روزی به او گفتم:«خسته نشدی؟ نمی‌خواهی استراحت کنی؟»
گفت:«مگر دنیا چقدر است که من خسته شوم؟ برای استراحت هم وقت زیاد است...
شهید رحیم کابلی
@modafeanharam77
آخرین حرکت مترو بود.ساعت نه شب.
پیرمرد با یک کیسه پلاستیک که فقط یک دونه پیراشکی تهش بود نشست جلوم.ی لیوان آب خورد و به با مهربانی به من تعارف کردم.بهش نگاه کردم و گفتم خسته نباشید :)
رفت تو فکر،پولایی که از صبح سر پا بوده و به خاطر بار خدا میدونه چند کیلویی رو جابجا کرده از جیبش بیرون آورد و شمرد.همه اش هزار تومانی و دو هزار تومانی و ی دونه ده هزار تومانی اون ته.
چقدر دلم براش سوخت.چقدر با شرف و با غیرت بود با اون سن داشت کار می کرد.چقدر اذیت میشم ا
در حال حاضر در یک خستگی عمیق روحی و جسمی به سر میبرم
به شدت به یک هفته مرخصی نیاز دارم و البته که به هیچ عنوان دسترسی بهش رو ندارم و احتمالا تا عید هم دسترسی نداشته باشم
امیدوارم توی عید فرصت فراهم بشه 2-3 روز استراحت اینجوری داشته باشم
البته شاید بتوونم دو هفته دیگه یه تعطیلی 4 روزه واسه خودم دست و پا کنم
ببینم چطور میشه
به هر حال در وضعیت فعلی کاراییم به شدت کاهش پیدا کرده
وقتی این مدلی میشم ، در ظاهر زمان زیادی رو استراحت میکنم (یا بهتره بگم تل
مسلم با پاهای خسته و کم توان می دوید.
کف پاهایش کرخت شده بود.
سر انگشتانش می سوخت. ولی با سرعت می دوید.
پوتین سیاهش به کلاه فلزی سربازی که جلوی پایش ولو شده بود،
برخورد کرد و بعد ناگهان افتاد زمین.
آرنج های لرزانش را به زمین خاکی فشار داد و چرخید عقب.
سرباز عراقی بالای سرش بود.
لوله ی اسلحه را گذاشته بود روی پیشانی عرق کرده اش و می خواست
به مغزش شلیک کند.
صدای تند نفس نفس زدنش رسیده بود تا مجرای گوشش.
بوی باروت و آتش حالش را به هم می زد.
 زانوانش سست
بسیار اهمیت دارد که شما در چه جایگاهی از فقر قرار دارید اینکه می گویم شما چون مبنا را بر این اصل گذاشته ایم که دارایی های ما نقشی در فرهنگ فقر و تفکر کردن در مورد ندانسته ها و نداشته های ما نداشته باشند.
آیا شما در فقر مطلق هستید که اگر اینگونه است نیازمندی شما را مجذوب قدرتی داشته است پس برای یک چنین قدرتی دست نیاز می گیرید پس فقر مطلق نیازمندیست.
اما آنچه در فرهنگ فقر شایان ذکر است گذر از فقر مطلق و استفاده از چهره های ظاهری و باطنی فقر برای د
بسم الله الرحمن الرحیم
(تقریری بر دروس علامه مروجی)

هرچه گویم عشق از آن باشد فزونمطلق است از کمّ و کیف و چند و چونراست گویم عشق مصداقش حق استدر حقیقت عشق، حقّ مطلق است
حضرات عرفا معتقدند دو نوع حرکت در عالم هست:حرکت تکاملی که متحرک در آن می رود تا به کمالی دست پیدا کند؛ کمالی را که ندارد.حرکت حبی که از سوی موجود کامل است به سوی موجود ناقص. حرکت برای اظهار کمال.
حرکت حبی در قوس نزول است و حرکت تکاملی در قوس صعود.
حب، صفت خداست. صفت خدای مطلق؛ پس حب
المان‌های تمرینی دوریان یتس
 
زمانی که ست‌های تمرینی را عادی اجراء می‌کردم، به‌میزانی که عضله‌ام بتواند برای ست بعدی ۱۰۰ درصد تلاش خود را به‌کار بگیرد بین ست‌ها استراحت می‌کردم. بین ست‌ها به ساعت نگاه نمی‌کنم یا ثانیه‌شماری هم نمی‌کنم. میزان استراحت تا حدود زیادی بستگی به میزان انرژی دارد که در ست قبلی صرف کرده‌ام. اگر مثلاً ست قبلی‌ام، ۲۰ تکرار پرس پا بوده، شاید قبل از اجراء ست بعدی ۴ الی ۵ دقیقه استراحت کنم تا عضله‌ام کامل ریکاو
چقدر خوبه که با تو رفیقم:) 
چقدر خوبه صاحب کللل دنیاااا عاشق منه :)
چقدر خوبه که همه چیز این دنیا برای رسیدن من به بهترین ها خلق شده:)
چقدر خوبه همه اتفاقات دنیا طوری رقم میخورند که قوی بشم برای اهداف و آرژوهام:))
چقدر  خوبه ادمای اطرافم مهربونن و دوستم دارن:)
چقدر خوبه که قدرت بخشیدن و گذشت کردن رو دارم:)
چقدر خوبه که تورو دارم ،تویی که همیشه بهترین ها رو برای من میخوای:) 
 
خدایا شکرت برای همههه چیززززاییییی که درکشون میکنم و درکشون نمیکنم:))
حکایت این روزامون خیلی جالبه...
یه ویروس کوچیک شد معلم مون، خیلی چیزا رو بهمون یادآوری کرد،یادمون اومد که ...نظافت چقدر مهمهتدبیر چقدر لازمهسلامتی چقدر با ارزشهاطرافیانمون چقدر برامون عزیزندر کنار عزیزانمون بودن، چقدر لذت بخشهتک تک ثانیه های عمرمون چقدر ارزش دارنانسان چقدر ناتوانهمرگ چقدر میتونه نزدیک باشهاین ویروس یادمون انداخت که سلامتی، امنیت و آرامش چه نعمت های بزرگی بودن و حواسمون بهشون نبودو مهمترین چیزی که یادمون انداخت، آره مهم
چقدر بزرگن ...
چقدر کوچیک ، من !
چقدر لطیفن ...
چقدر سنگی ، من !
چقدر از من دور ...
چقدر نزدیکن !
چقدر بی پروا ...
چقدر ترسو ، من !
جلو پاتو نگاه کن تو ماه رمضون ... حداقل به خودت که راست بگو . به اون چیزی که باور داری که عمل کن د لامصب !
چه خوبه ماه رمضون . یه حس دیگه دارم توش . خاطره زنده میکنه . اینکه یه عده ی زیادی هم توش یه کار یکسان مثل روزه گرفتن میکنن هم تو این حس خوب بی تاثیر نیس . مثل رنگ کردن یه خونه ی قدیمی ، اونم دست جمعی . فارغ از هر حس و حال و اعتقادی ن
فکر کن پدربزرگ خودت
خدا را خوش می آید که او را به کار بگیری؟!
آن هم کارهای بزرگ مملکتی! آن هم کارهای اجرایی!!
چرا نمی گذارید پیرمردهایمان استراحت کنند؟
همین روحانی الآن 70 سال را رد کرده؛ الآن باید کنار فرزندان و نوه هایش در حال استراحت باشد؛ اما ما باز هم به او رأی می دهیم و او را به کار وادار می کنیم!
انصاف هم خوب چیزی است!!!
 
چرا چیزایی که نمیخوام ببینم و بشنوم دقیقا می‌بینم و می‌شنوم؟
چرا وقتی که نمیخوام جایی حضور داشته باشم دقیقا اونجام؟!
دیگه چیکار باید بکنم؟؟
چقدر دیگه باید فرار کنم تا دست از سرم بردارید؟!!
چقدر دیگه باید دور بشم..
چقدر دیگه باید خودمو به نشنیدن بزنم ، چقدر خفه بشم و به روی خودم نیارم.
مطمئنا بعد از یک روز کاری پر تنش و پر از استرس هیچ چیز مانند یک مکان
ساکت و آرام برای استراحت نمی‌چسبد. حال اگر این استراحت همراه با یک ماساژ
ملایم باشد دلچسبی آن نیز دو چندان خواهد شد. یک ماساژ خوب و اصولی
می‌تواند تمامی استرس‌ها و خستگی‌های بدن ما را به کل از بدن دور کرده و
احساس آرامش و راحتی را به ما هدیه دهد.
ادامه مطلب
«چهار روز است احساس می‌کنم که گویی به کار سخت و رنج آوری مشغولم. سخت‌تر و تلخ‌تر از هر کاری، استراحت ندارد، شبانه روزی است! یک دقیقه هم مهلت نمی‌دهد، بی‌طاقتم کرده است. در عمرم از هیچ کاری این چنین کوفته نشده‌ام، این چنین به فغانم نیاورده است. اصلاً هیچ وقت نمی‌دانستم احساس نکرده بودم که "ننوشتن" هم کاری است و حالا می‌فهمم که چه کار طاقت فرسایی است. سه چهار روز است که مدام بدون لحظه‌ای بیکاری، دقیقه‌ای استراحت، دارم نمی‌نویسم امشب دیگر
به استناد سایت مشاوره حقوق خانواده دینا یکی از انواع وکالت در عقد نکاح ، وکالت مطلق در ازدواج می باشد که شرایط آن در قانون مدنی مورد پیش بینی قرار گرفته است . ماده 1072 قانون مدنی در خصوص وکالت مطلق در ازدواج می گوید : " در صورتی که وکالت به طور اطلاق داده شود ، وکیل نمی تواند موکله را برای خود تزویج کند ؛ مگر اینکه این اذن صریحا به او داده شده باشد " . با توجه به ملاک مذکور در این ماده به نظر می رسد این حکم شامل وکالت عام برای ازدواج هم باشد
هیچوقت به درستی نمی توانی بفهمی پشت خنده های کسی چقدر بغض جمع شده
پشت بیخیال گفتنش چقدر حرف نگفته،
و پشت بی تفاوتی هایش چقدر دلتنگی...
تو هرگز متوجه نخواهی شد که پشت آرایش غلیظ یک زن چقدر عشق، دلشوره، تنهایی و اشک خوابیده؛
پشت سکوت سنگین یک مرد چقدر غرور و ترس و بی کسی...!
همه چیز دقیقا اونطوری شد که مامانم می‌گفت‌. می‌گفت فلان کارو نکنیا آخرش فلان طور میشه. می‌گفت اعتماد نکن. می‌گفت تو اصلا چقدر می‌شناسی. چقدر اعتماد داری. چقدر مطمینی که فلان طوره و فلان فکر رو داره. چقدر بهش دروغ گفتم. چقدر فهمید که دروغ میگم و چیزی نگفت. همیشه با اطمینان جلوش وایمیستادم. که من مطمینم. چه اطمینان بیهوده‌ای. زهی خیال باطل.
قبل از نوشته ی قبلی اینجا را هشت ماه پیش به روز کرده بودم...
رفتم نوشته ها را خواندم.
هیچ هشت ماهی در زندگی ام این قدر تغییر نکرده ام، بزرگ نشده ام، چیزهای جدیدی که قبلا نمی فهمیده ام را نفهمیده ام.
چقدر چقدر چقدر شبیه آن روزها نیستم.
چقدر کلماتم نپخته و خام اند و مال کس دیگری.
خیلی حرفها هست که میخواهم بنویسم ولی توانش را در خودم نمی یابم.
شاید روزی دیگر.
گاهی شبیه مستند ها خودم رو تصور میکنم. از جایی که هستم هی میرم بالاتر و بالاتر. زمین چقدر کوچیکه شبیه توپ شیطونک های رنگی و ما چقدر کوچیک تر. چقدر کوچیک بدون ریزترین تاثیری توی این دنیا. اما زندگیمون و کارامون چقدر برامون بزرگن. چقدر خودمونو جدی میگیریم. چقدر زندگیمون رو محکم میچسبیم. چقدر تنها داراییمون( زندگی منظورمه) توی این دنیا کوچیکه. 
چقد دوست داریم تنها داراییمون رو خوب و مهم نشون بدیم. همه مون همینیم همگی ...
 
پ.ن: باز عنوان برگرفته ا
فکر کن پدربزرگ خودت
خدا را خوش می آید که او را به کار بگیری؟!
آن هم کارهای بزرگ مملکتی! آن هم کارهای اجرایی!!
چرا نمی گذارید پیرمردهایمان استراحت کنند؟
همین روحانی الآن 70 سال را رد کرده؛ الآن باید کنار فرزندان و نوه هایش در حال استراحت باشد؛ اما ما باز هم به او رأی می دهیم و او را به کار وادار می کنیم!
انصاف هم خوب چیزی است!!!
 
خیلی صحبت کردیم، از همه چیز گفتم و سعی کردم بدون هیچ نقاب و ملاحظه ای حرفهامو بزنم و ازش بخوام که کمکم کنه، راهنماییم کنه و نذاره این حس وحال بمونه همیشه.
من معمولا آدمی ام که نمیتونه راحت خودشو برای کسی توضیح بده ولی برای استادم سعی کردم و تمام تلاشمو کردم که بتونم خودم باشم و خودم رو توضیح بدم، چون به کمکش احتیاج داشتم
فکر میکردم حالا میگه تو خیلی کار داری یا حتی فلان اختلال رو داری، چون طبق تشخیص های خودم حس کردم دارم کم کمOCDمیشم.
ولی جالبه
افزایش تمرکز
لوازمی که باعث حواس پرتی شما می‌شوند مثل تلویزیون، گوشی و کامپیوتر را کنار بگذارید و بیشتر مطالعه کنید. سعی کنید چیزهای جدید یاد بگیرید و آن‌ها را به خاطر بسپارید.
جایی آرام برای مطالعه خود در نظر بگیرید. اگر فرزند خردسال دارید، او را تحت مراقبت شخص دیگری بگذارید و برای خودتان یک جلسه مطالعه بدون وقفه بگذارید.
استراحت
بعد از مطالعه چند دقیقه چشمان‌تان را ببندید و استراحت کنید. سعی کنید در این چند دقیقه به هیچ عنوان حواس‌تان پ
چقدر برای خود وقت میگذارید؟چقدر از حضور عزیزانت لذت میبرید؟چقدر در روز به آسمان نگاه می‌کنید و از حضور طبیعت مسرور می‌شویدچقدر نعمتهای تان را مرور میکنید؟چقدر اخلاق شکر گزارانه خود را تقویت میکنید؟چقدر  موسیقی و فیلم ها و کتابهای عالی گوش کرده اید و دیده اید و خوانده اید؟چقدر توکل کرده اید و رها بودید؟چقدر علایق و ایده هایتان را دنبال کرده اید؟در چه کاری مهارت داری و چه کاری را عالی انجام میدهی؟در لحظه همان را انجام بده که خوشحالت میکند
 
چی میشه اگه زندگی یه فیلم باشه کارگردانش یه کات بده بگه بد بود از اول میگیریم ؟ 
چقدر خوب میشد 
چقدر دلم اینو میخواد 
چقدر دوست دارم برم از اول ...برم ببینم چی درست نبوده ،
قول میدم دیگه تکرار نکنم بلکه این سکانس خوب از آب دربیاد ...
 
این پسره کاوه مدنی چزو آدمهایی هست،
که تو وقتی نگاش میکنی
و حرفاشو گوش میکنی
باور میکنی که کچلی، قیافه، نژاد، ابروهای به هم چسبیده، نمیدونم هرچی هرچی، این ها نمایان گر شخصیت نیست.
چقدر این بچه دوست داشتنیه. چقدر خاکیه. چقدر باسواده. چقدر من راه دارم تا به این پسر برسم!!! خدایا! من اندازه نوک انگشتشم نیستم.
چقدر منتظر بودم تا چهارراه استانبول بیاد کلوپ تا ببینمش. با چه هیجانی رفتم و نسخه اصل رو خریدم چون فکر می کردم فیلم خوبی باشه اما مزخرف در مزخرف بود! آقای کیایی داری چیکار می کنی داداش؟ چقدر این بازیگرها رو تو نقش تکراری خودشون تکرار می کنی چقدر؟ آخه چقدر؟! وا بده بابا!!! 
اصطلاحات زیادی وجود داره که تو شغل پرستاری استفاده می شه.
چند تا از این لغات رو اینجا می نویسم شما هم بدونید خوبه و می تونید پیش فامیل و اقوام یه کم کلاس بذارید
 
 
 
نوار قلبECG                 ای کی جی(مثلا ما زمان کاردانشجوییمون بهمون
می گفتن برو ای کی جی بگیر نمی گفتن برو نوار قلب بگیر)
 
 
 
 
نوار مغزEEG                   ای ای جی
 
 
 
 
گلبول سفید خونWBC     وایت بلاد سل(موقع گرفتن جواب آزمایش حداقل این مورد رو بدونید)
 
 
 
 
گلبول قرمز خونRBC      ر
اصطلاحات زیادی وجود داره که تو شغل پرستاری استفاده می شه.
چند تا از این لغات رو اینجا می نویسم شما هم بدونید خوبه و می تونید پیش فامیل و اقوام یه کم کلاس بذارید
 
 
 
نوار قلبECG                 ای کی جی(مثلا ما زمان کاردانشجوییمون بهمون
می گفتن برو ای کی جی بگیر نمی گفتن برو نوار قلب بگیر)
 
 
 
 
نوار مغزEEG                   ای ای جی
 
 
 
 
گلبول سفید خونWBC     وایت بلاد سل(موقع گرفتن جواب آزمایش حداقل این مورد رو بدونید)
 
 
 
 
گلبول قرمز خونRBC      ر
آخیش
بعد چند تا امتحان سخت بلاخره راحت شدیم
قبل از امتحان شیمی بهمون حال دادن ی روز رو وقت خالی گذاشتن تا استراحت کنیم شیمی هم بخونیم
شیمی رو که خوندم شروع کردم به کار کردن با کامپیوتر
راستی امتحان عربی رو عالی دادم و ممنون بابت بازدید کردن و ی کامنت ندادن خیلی لطف کردین
جمله‌ای را از یکی از بدنسازان بزرگ شنیدم که خیلی دوستش می‌دارم. می‌گوید که در بدنسازی، چیزی به اسم تمرین‌زدگی نداریم. هر چه که هست، تغذیه نامناسبت و عدم استراحت درست است. 
به نظرم به غایت جمله خوبی است. این که یک ورزشکار احساس کند از تمرین‌های خودش زده شده است، علت دارد. یا انرژی و ویتامین لازم به بدنش نرسیده و سریع خسته می‌شود. یا این‌که ارزش یک استراحت درست و حسابی را به خوبی درک نمی‌کند و استراحت و فراغت را، نوعی وقت تلف کردن می‌داند. 
هشت صبح بیدار شد. دخترک هشت ماهه ی خونه مون. طبیعتا منم باهاش پاشدم. باباش تا یازده خوابید. کاریش نداشتم. گذاشتم استراحت کنه. تو فکر ناهار بودم. شدیدا دلم ماهی میخواست. ماهی کبابی حشودار. ماهی نداشتیم. رفتم برنج خیسوندم گفتم من پلوشو آماده میکنم. ماهی رو هم خدا میرسونه. به همسر گفتم بیا از این پیج که غذای خونگی داره ماهی سفارش بدیم. قبول کرد. عاقا جاتون خالی. وحشتناک خوشمزه بود.
دخترک عصر نخوابید. باباش خوابید. تا میتونستیم از صبح انیمیشن و سریال
فعالیت های فرهنگی آزادگان در سراشیبی توقف مطلق
بعد از یک دوره
پرتلاطم از سال 88 تا سال قبل،به جهت نفوذ افراد منفعت طلب به دایره رهبری
فعالیت ها،کم کم نیروهای صدیق و پرتلاش آزادگان یکی بعد از دیگری کنار
کشیدند و متاسفانه فعالیت های فرهنگی آزادگان به سمت خاموشی متمایل شده
است،کم کم داریم دوباره فراموش می شویم کم کم همایش ها تعطیل و دوباره
افراد خاصی بر جهات اقتصادی و مدیریتی آزادگان بدون رعایت معیارهای لازم
تکیه زده اند اما این بار با لیا
صبح بعد بحث کوتاهم با بابا با توپ پر رفتم پیش مشاورم و داستان رو تعریف کردم و هر آن منتظر بودم حق رو بهم بده و بگه: "آخی...چقدر تو طفلکی هستی. چقدر مورد ظلم واقع می‌شی". ولی زهی خیال باطل! بعد از یک کم صحبت آخرش حرفای منو با لحن من تکرار کرد و چقدر خجالت کشیدم.مثل یه بچه 5 ساله که عروسکشو ازش گرفتن و داره گریه می‌کنه.
حمد و شکر و ثنا یگانه هستی و هستی بخش را به سعه رحمت واسعه اش و به شماره ی همه ی نعمات و آفریدگانش.
امید در نا امیدی جوانه می زند و می بالد و شکوفا می‌شود. آن را که در صحرای فقر و سراسر نیاز کائنات به چیزی یا کسی چشمِ طمع و دستِ طلب دارد، مادامی که به نقطه ی یأس مطلق از عالم فانی نرسیده و مضطرِّ حضرت باقی نشده باشد اجابت نخواهد شد. هر کس را که در عالَم امکان به نعمت وجود آراسته باشند، حتی اگر در نهایت دنائت و رذالت فرو رفته و حتی اگر شیطان باشد ؛ بی
بچه های کوی اساتید میگویند: هر روز که از کنار پنجره های خوابگاه رد بشوی به راحتی میشود یک گونی ته سیگار جمع کرد!
چند وقت پیش یکی از دوستان فهمید که من کنوری ام و باتعجب پرسید: سیگاری شدی یا نه؟
گفتم یعنی چه؟
با تعجب و حیرت گفت: آخه غیرممکنه! خیلی ها سیگاری میشن...
اشکال مردم من، خانواده های محترم و نامحترم این است که مطلق پندار هستند. عزیزان دلم، همه ظرفیت و گنجایش این حجم درس خواندن را ندارند. واقعا باور کنید موفقیت و پول در دانشگاه نیست. به خاطر
بارها اینو شنیدیم و یا گفتیم که : خدا بزرگه
خب خدا چقدر بزرگه؟؟؟
حتما میخای بگی بزرگتر از هر چیزی
چرا؟؟؟  چون میگیم " الله اکبر"
خب خدا خیلی مهربونه
اون خیلی یعنی چقدر؟؟؟
به همین دلیل که ما عقل محدودی داریم و درک نمیکنیم
اون خیلی بزرگ یعنی چقدر
اون خیلی مهربون یعنی چقدر
اینکه خدا فرمود قسم به عزت و جلالم
اون جلال و عظمت یعنی چقدر....
برای همینه که تو نماز و اذکار میگیم :  " سبحان الله"
یعنی خداوند چیزی فارغ و به دور از تصورات ما است
چقدر دلم می‌خواد یکی بود می‌تونستم باهاش درد و دل می‌کردم
چقدر دلم می‌خواد میشد برم بغل مامانم و چند دقیقه‌ای آروم میشدم
چقدر دلم می‌خواد راحت تصمیم‌م رو بگیرم بدون عذاب وجدان بدون حس تنها گذاشتن تو اوضاع نسبتا نامناسب
چقدر دلم می‌خواد می‌تونستم واسه چند ماه هم که شده واسه خودم زندگی کنم بدون دغدغه‌ی بقیه رو داشتن...
بسم الله 
شکل هستی ، ساحتش شبیه یک دایره است . اصلش عرفا می گویند دایره الوجود ؛ توحید و معاد ، قوس نزول و صعود . می شود یک دایره . 
شکل این دایره در عالم مادی خیلی پیداست . یعنی وضعیت زمین در منظومه شمسی و کهکشان و کل عالم هم شبیه دایره است . 
حالا وقتی به دایره نگاه می کنیم چه می بینیم . یک مرکز و محیطش که گرد مرکز را گرفته . مثل طواف می ماند دیگر ، نه ؟ 
حالا به کل هستی نگاه کنید که ببینید چطور در یک طواف دائم است . از طواف گرد کعبه بگیر تا زمین دور خ
  
  
شرکتهای خودرو سازی هرسال دهه آخر مرداد رو میرن تعطیلات تابستونی. ما هم که با خودرو سازا کار میکنیم از اول مرداد برنامه ریخته بودم که برم مسافرت و یه 10 روزی استراحت کنم. 
تا اینکه رسیدیم به 21 مرداد و هی منتظر بودیم بگن برید واسه خودتون ده دوازده روز عشق و حال کنید  و هیچ خبری از تعطیلی نبود :|
ایام عید قربان بود و آخر هفته فقط چهارشنبه روز کاری بود و افتاده بود بین دو تا تعطیلی، همکارا یکی دو تاشون یک روز قبل از عید رو مرخصی گرفتن تا شنبه . م
امروز من سحر خیز شدم. آسمون حسابی دلبره و اصلا شبیه جمعه نیست. چقدر زود زمان میگذره چشم به هم زدن شد ۱۱ مرداد. دلم میخواد تابستون بگذره اما دیگه نه اینجوری. هرچند که دارم کار میکنم ولی خب نگران اینم هستم که نکنه زمان کم بیارم. با این حال هنوزم کند پیش میرم ولی سعیمو میکنم هم بفهمم هم یادم بمونه مطالب. و چقدر سخته. سرعتمم باید بیشتر کنم چون منابع زیاده و زمان نیست. من سال دیگه قبولم میشم. همه تلاشمو میکنم . 
بگذریم. رسیدم به لایب نیتس. نمیدونی چقدر
مادر که قند خون دارد و آسم و باید خیلی التماس خدا کنیم که کرونا نگیرد، خوابیده. راحت و آرام. حمید که آرزوی هر روزم برآورده شدن آرزوهایش است و چقدر درد میکشم از اینکه با این همه ظرفیت، محدود شده به این همه محدودیتِ اطراف و اطرافیانش، خوابیده. پدرم، مرد بزرگ زندگی ام که نگران موهای سفید شده ی سر و صورتش هستم و چروک های کنار چشمش و این همه اصرارش برای هنوز هم کار کردن و استراحت نکردن، استراحت کرده. آبجی کوچیکه که تو راهی دارد و همین روزها باید برو
چقدر کتاب قشنگی بود. چقدر آرامش داشت. چقدر مرتب بود همه چی. و چه پایان خیره کننده‌ای! چقدر رئال! آرامش کتاب منو یاد کتابای هسه مینداخت. حتماً دلم میخواد بازم از فرد اولمن کتاب بخونم. ترجمه هم عالی بود.
داستان در مورد پسر نوجوان آلمانی ایه که زندگی ساده‌ی خودش رو در مواجهه با جنگ بیان میکنه. بر خلاف کتابها و فیلمهای جنگ جهانی دوم که به اردوگاه های نازی تکیه دارند، و در آخر هم به سرزمین موعود اسراییل میرسن، در این کتاب با یهودی‌ای مواجهیم که فقط
چقدر سخته زندگی با کسی که یه زمانی عاشقش بودی و حالا از چشمت افتاده
چقدر سخته نتونی ببخشیش
چقدر سخته دیگه نتونی بهش اعتماد کنی...
چقدر سخته دیگه دروغاش و باور نکنی
وقتی بهت میگه دوست دارم دیگه دلت نلرزه....
چقدر سخته زندگی کردن با تمام این سختی ها...
چقدر زود می گذرد! حالا دیگر من در جایی قدم می گذارم که ماه ها پیش در رویاهایم آن را تمنا می کردم و چه قدر این زندگی جذاب و زیباست...حقیقت هایی که به واقعیت های من تبدیل شده اند و این قانون دنیا مرا به وجد می آورد حالا یک سال پیرتر شده ام و تجربه های جدیدم نه تنها ذهنم را صیقل داده اند بلکه ردپای آنها را در چهره ام به وضوح می بینم. رویاهایم هنوز مرا برای موجود شدن می طلبند و من مشتاقانه در پی آنها خواهم رفت. چقدر زود میگذرد و من چقدر این گذر زمان را د
در ادامه پست قبلی، چندپاره‌ای از ایده فرضی_خیالی «جهان در پرتو تجربه جهان» گفتار خواهم شد. همان‌گونه که سرود کردم، جهان را ماهیتی پیوسته متصور هستم. گیتی یک‌واحد مطلق و پیوسته که عاری از هرگونه شکل، اندازه و دیگر ویژگی‌های وابسته به ناظر است. مثل یک صفحه یک‌دست سفید، فقط با این تفاوت که صفحه مذکور شکلی ندارد (پس صفحه نیست) و از دیگر ویژگی‌های کلامی (رنگ و...) نیز برخوردار نیست. در این صفحه، وابسته به نگاه ناظر؛ اشکال و اشیاء (وجودها) نمود ظا
⁦✍️⁩خدا چگونه به وجود آمده؟ کی به وجود آمده؟
یک سوال میپرسم؛ خدا کی نبوده؟ خدا همیشه وجود داشته است.
به موجودی که از هیچ به وجود آمده ممکن الوجود میگویند مثل انسان و... .
هر ممکن الوجودی(مثل انسان) نیاز به یک مرجح(به وجود آورنده) برای به وجود آمدن دارد؛ حال اگر مرجح یک ممکن الوجود مثل انسان یک ممکن الوجود دیگر باشد دوباره خود آن هم احتیاج به مرجح دیگری دارد و همین طور تا بی نهایت ادامه دارد. 
و چون تسلسل(ادامه تا بی نهایت) باطل است، باید به مرجّ
در واقع رابطه دو نفر ربطی نداره که چقدر اون دو نفر شاخ باشن.
به این ربط داره که چقدر برای همدیگه مناسبن و با این حسی که از هم میگیرن هر کدوم چقدر میتونن پیشرفت شخصی داشته باشن.
مثلا دوستم مسگفت فلان خواننده رو دوست دخترش ول کرده رفته. مگه کسی فلانی رو هم میتونه ول کن کنه؟
گفتم اره :/ خیلی هم راحت
 
 
همونطور که اکس من دکتر بود و پولدار و جنتلمن فکر میکردم هست و همه براش سر و دست میشکستن. ولی دید بدردم نمیخوره.
 
میگه 
شاید بعد ها همدیگرو ملاقات کرد
تو برام بهترین رفیق بودی و هستی 
ازت خیلی چیزا یاد گرفتم
دلم میخواد بدونی که چقدر بدهکارتم 
که چقدر حتی وقتایی که هستی دلم برات تنگ میشه!
چقدر ...
مرسی رفیق! از اینکه هستی ممنون! هرچند ی روز ترکت میکنم! ببخش که با ترک کردنم تو خاک میشی...
امروز هر چقدر بخندی و هر چقدر عاشق باشیاز محبت دنیا کم نمیشه پس بخند و عاشق باش…امروز هر چقدر دلها را شاد کنی، کسی به تو خرده نمی‌گیره پس شادی بخش باش…امروز هر چقدر نفس بکشی، جهان با مشکل کمبود اکسیژن رو به رو نمیشه.پس از اعماق وجودت نفس بکش…امروز هر چقدر آرزو کنی، چشمه‌ی آرزوهات خشک نمیشه پس آرزو کن…امروز هر چقدر خدا را صدا کنی خدا خسته نمیشهپس صدایش کن…او منتظر توستمنتظر آرزوهایت،خنده‌هایت،گریه‌هایتستاره شمردن‌هایت…و…عاشق بودن
فاحشه مبینه چیست؟!
سید شرف الدین حسینی استرآبادی رضوان الله علیه، عالم بزرگ شیعه روایت کرده است:
قال محمد بن العباس رحمت الله علیه: حدثنا الحسین بن أحمد، عن محمد بن عیسى، عن یونس، عن كرام، عن محمد بن مسلم، عن أبی عبد الله علیه السلام قال: قال لی: أتدری ما الفاحشة المبینة ؟ قلت: لا. قال: قتال أمیر المؤمنین علیه السلام یعنی أهل الجمل.
محمد بن مسلم گفت: امام صادق علیه السلام به من فرمودند: آیا می‌دانی فاحشه مبینه ( آیه سی‌ام سوره مبارکه احزاب) چیس
خدای من... 
امروز آسمانت عجیب دلبری میکرد، وقتی که دستانم را به سوی مهر و محبتت دراز کردم و تو با آغوش باز نوازشم کردی، چقدر زیبا میشوی وقتی که اینگونه عاشقانه هوایم را داری، چقدر من دوستت دارم و چقدر این روزها، حالِ من خوب است و چقدر عجیب در لحظه هایم حضور داری!
به راستی که تو زیبایی :)
دوستت دارم خدای آسمان پشت نرده های سبز رنگ، خدای من. 
چقدر خوبه که خوشحالم و حالم خوبه :)
چقدر خوبه که کنارت فوق العاده میگذره :)
چقدر خوبه که اینقدر دوستم داری :)
چقدر خوبه که مواظبمی :)
خدا، خدا، خدا، دلم میخواد با تموم کلمه های دنیا صدات بزنم، من با تو زندگی میکنم، تو جز جز وجودم نقش بستی،من احساست میکنم، من میبینمت، خدای مهربونم، ممنونم، ممنونم، ممنونم بخاطر همه چیز :) مرسی که هر دقیقه نبات رو امتحان میکنی، مرسی که به نبات یاد دادی برای همه آدما آرزوی سلامتی و خوشبختی کنه، مرسی که قلبمو بزرگ و م
آنجا، هیچکس جز خدا - فقط خدا- سلطنت نخواهد داشتخوش دارم که در نیمه های شبدر سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم ... با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم ...آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم ...محو عالم بی نهایت شوم ...از مرزهای علم وجود در گذرمو در وادی ثنا غوطه ور شومو جز خدا چیزی را احساس نکنم ...
شهید دکتر چمران
+چقدر جالب چند روز پیش بود که یه پستی نوشتم ولی منتشر نکردم
که مضمونش قدرت مطلق خدا بود و رب العالمین بو
آمار این ماه رو نگاه می کردم
چقدر کمرنگ بودم مهر ماه
کلا تعداد پست هایی که نوشتم نصف ماهای قبله
معلومه حسابی درگیر بودم این چند وقت
با خودم قرار گذاشته بودم وسط این حجم کارم ی هفته رو به خودم استراحت بدم
و برنامم رو سبک تر مشخص کنم
این شد که این هفته برنامم ی مقدار سبک تره
ادامه مطلب
تولد ماه مانمون خوب بود !دایره بود مهمون همیشگـی خونه ما ! من فک میکنم کم کم داره میشه پاره ای از تنَ م ! دلم میخواد هر لحظه کنارش باشم و شاهد تمام خنده هاش باشَ م برای همیشه...
چقدر غریبَ م !چقدر شرمندم از خودم ! چقدر شرمنده ماه مانَ م ...
 
طرح یک پرسش"وقتی ایده های فوق العاده به ذهن‌تان خطور کرد، کجا بودید؟" گلب این سوال را طی سال‌ها از هزاران نفر پرسید. اغلب جواب‌ها این‌گونه بودند: هنگام حمام، استراحت در رختخواب، گوش کردن به موسیقی، مسافرت تفریحی، قدم زدن در طبیعت، در ساحل دریا و ...
 تحلیل پاسخ هاکمتر کسی پاسخ داد که بهترین ایده های زندگی در محله کار به ذهنش خطور کرده است. این موضوع نشان می‌دهد کیفیت کارایی مغز ما به کیفیت استراحتی بستگی دارد که به آن می‌دهیم، بهترین اید
اینکه میبینم چقدر چقدر چقدر زیاد دنیاهامون ازهم دوره
چقدر زیاد متفاوته
چقدر زیاد دورم
چقدر زیاد جلوعه..
اعصابم رو بهم میریزه
انگار همش دارم سرجام میدوعم، انگار دارم از یه صخره خودمو پرت میکنم پایین ولی به زمین نمیرسم
نمیمیرم
نمیمیرم
نمیمیرم
این زندگیِ نصفه نیمه ی احمقانه ی به درد نخورِ حال بهم زن دیگه داره پدرمو درمیاره
از آدما متنفرم
از هرکی که داره ایده آل منو زندگی میکنه متنفرم
از کوه متنفرم 
از دریا متنفرم
از کتاب متنفرم
از پیشرفت متنف
خدا می دونه چقدر بی تابم... چقدر منتظر... منتظر یه فصل از یه کتاب... فصلی که خیلی برام مهمه و قراره یه نفر برام بفرسته... مطمئنم اون یه نفر درک نمی کنه چقدر برام مهمه و چقدر منتظرم.... و نمی دونم چطوری تحمل کنم ... چطوری صبر کنم... خدا کنه زود بفرسته... خدایا... خدایا...
اوضاع مملکت که خیلی قمر در عقربه‌.. ولی من سعی می کنم بی خیال باشم... مسئله ی دیگه ای منو بی تاب کرده....
دیشب شعرها رو فرستادم برای سین... امیدوارم بتونه کاری بکنه....
بسم‌الله الرحمن‌الرحیم
 
نوروز ۹۸ با سید مصطفی عقد بستم که تا همیشه کنار هم بمانیم، چه روزهای شیرینی بود، خانواده‌هایمان نشستند، حرف زدند، عقد خواندیم، آقای سراب نشین گفت آزمایش خون ما به هم نمیخورد، کلی استرس کشیدیم سر همین مساله، رفتیم اصفهان تست دادیم، جوابش آمد که مشکلی وجود ندارد، چقدر خوشحال شدیم، رفتیم عقد دائم کردیم، شروع کردیم به خرید جهاز و راست و ریس کردن کارهای عروسی. پنج مرداد رفتیم مشهد با قطار، هتل حوزه، خیلی خوش گذشت، خ
همیشه ما را از شکست خوردند می ترسانند. سعی می کنند به صورت مطلق ما را از ریسک کردن دور کنند. اما در میان این خواسته مکثی وجود دارد. دقایقی که به خودتون بستگی دارد، دقایقی که آزادید برای چند سال یا حتی برای تمام عمرتان تصمیم بگیرید. شاید شما از افرادی باشید که با خونسردی تمام در مقابل خانواده اش می ایستد و می گوید: اما من انجامش خواهم داد و پایه همه چیزش هستم. اگه خانواده تون بعد از این حرف باز باهاتون مخالفت کردند، باید بگویم: متاسفانه، خانواده
چند وقتیه به آسمون بالاسرم نگاه میکنم
به اینکه ین دنیا چقدر بزرگه و بهاینکه من چقدر کوچیک
به این فکر میکنم که بزرگترین کاری که یه انسان میتونه بکنه چقدر در برابر عظمت این دنیا کوچیکه
واقعا آخرش به کجا میخوایم برسیم
اگه برای این دنیا وقت بزاریم فقط وقتمونو هدر میدیم
نمیدونم نمیدونم نمیدونم !
+ کاش یکی باهام حرف بزنه و براش درد دل کنم و بهم راهی نشون بده و تهش نگه چقدر عوض شدی ! حالم از این جمله بهم میخوره !
چرا چپ و راست به ادم میگید چقدر عوض شدی !؟ خب ادم عوض میشه بدیهیه ! عوض نشه و تو همون حالت بمونه جای تعجب داره ! پ انقدر با یه لبخند احمقانه خشک شده رو لبتون نیاید به ادم بگید چقدر عوض شدی ! باشه ؟
+ من عصبانی نیستم :)
روز‌های تعطیل، روز‌های مناسبی برای پست کردن نیستن. چون مخاطبان مشغول کار‌های خودشون یا استراحت و خوش‌گذرونی هستن.
بهترین زمان (در اکثر شبکه‌ها) در طول هفته، زمان استراحت و ناهاره.
بهترین زمان پست گذاشتن تو اکثر شبکه های اجتماعی، چهارشنبه ها و پنجشنبه هاست. 
اما لینکدین چهارشنبه ها 
و توئیتر جمعه ها. (برخلاف شبکه های اجتماعی دیگه)
از زمانی که دیدم تو را همانند چراغی خانه ام را روشن کردی در تاریکی های محض شب های تنهایی و بی کسی، آمدی و شدی سبب، که دوست بدارم این سیاهی مطلق را . نه ،نه فقط چراغ خانه بلکه چراغ دل من شدی ، اما حال... .در پیچ و تاب حوض برای چندمین بار خانه ی کوچک، آسمانی، بدون ابرم را دور زدم که نگاهم به خورشید افتاد ، آرام آرام گل روغنی خورشید به پوست پرتقالی تبدیل شد و پایین و پایین تر رفت وآسمان را تنها گذاشت.رنگ آبی آسمان به سیاهی تبدیل شد و سکوتی محض بر دل آسم
نمک نشناسی مثل یک بیماریِ مزمن شیوع پیدا کرده است بینِ مردم!مهم نیست تو چقدر خودت را خرجِ حالِ خوبشان کردی!حالِشان که با تو خوب شد،دلیلِ حالِ بدت می شوند!مهم نیست چقدر در گذشته کنارشان بودی!می روند و شیفته ی آدم های جدیدِ زندگیِ شان می شوند.مهم نیست تو چقدر دردشان را به جان خریدی!درد می زنند به جانَت.مهم نیست چقدر بارِ تنهایی شان را به دوش کشیدی!در نهایت تنهایَت می گذراند.لطفاً به فرزندانتان،قدر شناس بودن را یاد دهید؛اینجا زخمِ خیلی ها تازه ی
آماده سازی : 180 دقیقه پخت : 10 دقیقه  
طرز تهیه نان تافتون :این نان تافتون را بدون هیچ امکاناتی درست کردم با اینحال خیلی نرم و لطیف شد. زرد چوبه آن هم زیاد شده است.
پودر خمیر ترش، شکر، شیر ولرم را با هم مخلوط کرده روی آن را می پوشانیم ١٠ دقیقه در جای گرم استراحت می دهیم، تا پف کند.
آرد ، بیکینگ پودر ، نمک ، زرد چوبه را مخلوط کرده از الک رد کرده خمیر ترش روی آن کاملا کف کرده و آماده هست ، اگر این حالت را ندهد بعد از استراحت ، نشان می دهد که بیش از حد ما
محبتای ما آدما اینجوریه که حجم عظیم محبتی که تو قلبمونه یدفه با دیدن یه کاری، یا فهمیدن یه موضوعی ممکنه همه ی همه‌ش تبدیل بشه به تنفر،
حتی ممکنه حجم تنفره بیشتر از محبت قبلیه باشه .. یعنی "حسنات" می‌شن "سیئات"
چقدر خدا عجیب غریبه که "سیئات" رو به "حسنات" تبدیل می‌کنه.. 
چند روزی هست که جمله های دنیای مجازی را بالا و پایین میکنم.
یک آدم باهوش با تنهاییش اوقات خوبی دارد...
یک آدم خوشگل از تنهایی هایش لذت میبرد..
یک آدم لاغر در تنهایی هایش زیاد غذا نمی خورد.
تنهایی...تنهاییی
چقدر راحت تنهایی را با جملات و کلمات، زیبا جلوه میدهیم.یک جوری میگوییم تنهایی زیباست که آدمها با خودشان برای تنهایی هایشان
بیشتر برنامه میریزند تا با دوست  و خانواده بودن.
نخیر اصلا هم تنهایی یک زیبایی مطلق نیست.اگر زیبا بود هیچ وقت خدا آدم و
حالا که بعد از سه ساعت بین رگ و پی و دل و روده ی مرغ ها، دست چرخاندم، و در این بین با پسرم حرف زدم و صدبار رفتم و آمدم پیشش و به همسر غر زدم که هنوز بلد نیست به اندازه ی دونفر و نصفی خرید کند، و بچه را خواباندم و ظرف ها را شستم و زمین را تی کشیدم، دوش گرفتم و برق ها را خاموش کردم و بالاخره بعد از یک صبح تا ظهرِ کاری شلوغ و یک ظهر تا شب، خانه داری شلوغ تر، دراز کشیدم به این فکر میکنم چقدر آن دختر تی تیش مامانی که تا لنگ ظهر خواب بود و بعد وبلاگ و یاهو م
این روزا انگار محبت جرمه 
یجا میگفت دو دسته تنهان مهربونا با گرگا خخخ
دیگه چقدر بذل و بخشش هه هه خخ
چقدر لطف و مهربانی
چقدر دیگه باید به طرف حال بدم تا باهام اوکی بشه
اونجا فهمیدم
باید خودم نباشم خخخ
ولی بیخی خودم میباشم هه ها هی هی هو هو
یروز دلتنگت میشن الان داغه دوروییه دوستاشونن
این روزها کسی فیلم ِ زندگی‌م را روی دور تند گذاشته و من مثل همیشه نمیدانم که چه خواهد کرد با ما عشق! فقط می دوم تا از تصاویری که با سرعت میگذرند جا نمانم.
پاهایم دارند ذوق ذوق میکنند ، ترس، خوشحالی، ناراحتی، نگرانی و همه چیز در این روزهای پرسرعت به غایت خودشان رسیده‌اند و من نمیدانم کجا قرار است کارگردان بگوید" کات، خسته نباشید، یه استراحت میکنیم دوباره برمیگردیم." فقط امیدوارم در آنجا ، حال دلم خوب تر از امروز باشد نه بد تر.
الغرض ، التماس د
گیج فشار میلی بار
اگر لوله ای که دارای مقطع بیضی شکل است ، تحت فشار قرار گیرد ، مقطع آن تمایل دارد از بیضی به دایره تغییر کند.
ساخت دستگاه گیج بوردون
لوله گیج های بوردون از یک لوله دایره ای تشکیل شده اند. یک انتهای لوله ثابت است در حالی که انتهای دیگر آزاد است که تحت اثر فشار دچار تغییر شکل الاستیک شود. انتهای ثابت باز است و فشار قابل اندازه گیری در انتهای ثابت اعمال می شود. انتهای آزاد بسته است و تحت اثر فشار تغییر شکل می یابد. به دلیل فشار اعما
هوالحی
 
22 ام اسفندماه (1398) بود که خانم دکتر (خواهرشوهر عزیزم؛ فوق تخصص غدد) بهمون گفتن؛ سرماخوردگی آقامحمد؛ کرونا ست. استراحت مطلق ، قرنطینه ی مطلق و مصرف گلاب و ذکر صلوات فراموش نشود. از اون شب ما قرنطینه شدیم. و از خونه در نرفتیم. حال همسرم خوب نبود. و من باورم نمی شد که کرونا اینقدر به ما نزدیک باشه. همسرم میخواستن به رسم سرماخوردگی های قبلی من و دخترم رو ببره خونه مامانم تا دخترم آسیب نبینه. اما من قبول نکردم. من نمی تونستم تو این شرایط ازش
بسم الله 
شکل هستی ، ساحتش شبیه یک دایره است . اصلش عرفا می گویند دایره الوجود ؛ توحید و معاد ، قوس نزول و صعود . می شود یک دایره . 
شکل این دایره در عالم مادی خیلی پیداست . یعنی وضعیت زمین در منظومه شمسی و کهکشان و کل عالم هم شبیه دایره است . 
حالا وقتی به دایره نگاه می کنیم چه می بینیم . یک مرکز و محیطش که گرد مرکز را گرفته . مثل طواف می ماند دیگر ، نه ؟ 
حالا به کل هستی نگاه کنید که ببینید چطور در یک طواف دائم است . از طواف گرد کعبه بگیر تا زمین دور خ
چقدر خوب بهانه جور میکنی تا ردم کنی
خوب تر از آن که فکرش رابکنم!!!
ما چه میخواستیم و شما چه؟!
چقدر تفاوت!!!
چقدر دل های الکی خوش!!!!
خیلی وقت است که فقط انتظار میکشم
تا من هم به هر بهانه ای 
فایل های روضه ی حاج مهدی راتکرار کنم
همان ها که هربار جدیدتر میشوند
دل مرده ها را عیسا مسیح ها واجب!
چقدر دلم شبیهِ روزهایی شده
که تنها آرزویش کربلای شما بود
حتی در خواب!
هرچه می خواهی بامن کن
تنها همین اشک را نگاه دار برایم
من بی گریه بر شما دق می کنم حسین جان...
اندازه گیری فشار به روش سیم مرتعش
این نوع سنسور شامل یک مدار نوسان ساز الکترونیکی است که باعث نوسان یک سیم در فرکانس طبیعی اش میشود. سیم مرتعش در یک دیافراگم قرار داده میشود. زمانیکه فشار روی دیافراگم تغییر کند به صورت تنشی روی سیم انتقال میابد و درنتیجه فرکانس ازتعاش سیم تغییر میکند. این تغییر فرکانس نتیجه مستقیمی از تغییر فشار است.
فرکانس ارتعاش سیم به وسیله پالس های دیجیتال قابل اندازه گیری است و یک ترانسمیتر الکترنیکی، این پالسها را به
معصومه رو که وسط راه دیدم و گل از گلم شکفت و از ته دلم خوشحال شدم، تازه فهمیدم که بعد از بچه دارشدنم چقدر تنها شدم!چقدر دوستای خوبمو یکی یکی به بهانه ی وقت نداشتن و شلوغی سر کنار گذاشتم!چقدر گوشه گیر و منزوی شدم... و به تبعش افسرده...ارتباط با صمیمی ترین رفقام شده در حد ماهی یه پیام یا کمترو این یعنی حلقه ی محاصره ی دنیا روز بروز داره تنگ تر میشه و من وسط این دایره دارم له میشم...
کشور CHICKASAW GETAWAY دریافت کنید21 مارس 2018سه مورد وجود دارد که من هر زوج را به انجام آنها تشویق می کنم. اولین مورد این است که یک روزانه با هم داشته باشیم. دوم این است که یک شب با تاریخ هفتگی داشته باشید. سوم ، استراحت فقط برای دو نفر از آنهاست. شکی نیست که زوج هایی که به طور مداوم این سه کار را انجام می دهند ، ازدواج های سالم تری دارند و از یکدیگر بیشتر لذت می برند.
چند آخر هفته گذشته نانسی و من برای استراحت به کشور Chickasaw در سولفور ، منطقه اوکلاهما رفتیم.
میدونی چیه؟ ارزش آدم ها به شغل و لقب و پولی که درمیارن! دیگه مهم نیست طرف چقدر بدذاته چقدر دورو و خودخواهه مهم اینه با پول شما رو ببره زیر منتش بعدش میبینید چقدر آدم هارو راحت مطیع و طرفدار خودش میکنه. این روزا هرکی که فکر میکردم منو به خاطر خودم دوست داره نشون داد که اشتباه میکردم و من با حجم عظیمی از دورویی روبرو شدم.
میدونی چیه؟ ارزش آدم ها به شغل و لقب و پولی که درمیارن! دیگه مهم نیست طرف چقدر بدذاته چقدر دورو و خودخواهه مهم اینه با پول شما رو ببره زیر منتش بعدش میبینید چقدر آدم هارو راحت مطیع و طرفدار خودش میکنه. این روزا هرکی که فکر میکردم منو به خاطر خودم دوست داره نشون داد که اشتباه میکردم و من با حجم عظیمی از دورویی روبرو شدم.
عرضم به حضورت که میدونی چقدر دنبالت بودم که پیدات کنم؟ چقدر بهت پیام دادم چقدر تو بیان دنبالت گشتم امروز بی حوصله و پکر تو مترو بودم یهو دیدم یه پیام از شماره تو اومده خیلی خوشحال شدم خیلی. چقدر خوابتو دیدم میدونستم داری روزای سختی رو میگذرونی چقدر به یادت بودم از ته دل و چقدر گشتم تا پیدات کنم. 
چی شد اصلا دعوامون شد؟ چی شد واقعا؟ هنوز خاطرات خوشمون زنده ست و خاطرات بدمون رو هرکاری میکنم یادم نمیاد.
گفتی دیشب اومدی وبلاگمو پیدا کردی و خوندی
سیگاری هستید؟ چقدر تماشای عکسِ ریه سیاه‌ از دود روی بسته سیگار باعث می‌شود تا از کشیدنش منصرف شوید؟ مگر پیام‌های رسانه‌ای و توصیه‌های اطرافیان نمی‌گوید نکشید؟ پس چرا باز هم سیگار می‌کشیم؟برای کسانی که به تأثیر مطلق رسانه‌ها هنوز باور دارند همین یک مثال کافی است تا نشان دهد شیوه تأثیرگذاری رسانه به این سادگی‌ها نیست. سرگذشت رسانه‌ها، از یک جنبه تاریخ بررسی تأثیر آن است. اما این تأثیر چقدر است؟ هنوز به‌درستی نمی‌دانیم؛ چون سنجش میز
+دیشب نتایج انتخاب رشته دانشگاه‌ها اومد و فقط میتونم بگم خدا بهم رحم کرده.
هرچند که نمیدونم این رحم مهربانانه، تا کجا ادامه خواهد داشت ولی به طرز عجیبی ترازهای اعلام شده از طرف دانشگاه‌ها سطح بالایی دارن و من جزو آخرین نفراتی‌ام که تو مصاحبه دانشگاهمون شرکت میکنه! :/
شانس قبولیم داره پایین و پایین‌تر میاد و خب از الآن باید تمرین کنم که برام مهم نباشه... :/
+مصممانه میخوام یک برنامه نظم در سال ۹۸ تنظیم کنم. مُ، صَم، مَ، ما، نههههه!
+ماجرای مدرس
این حجم از بی حوصلگی و غمگین بودن فقط بخاطر اینه که امروز نه صداش رو شنیدم، نه تماس تصویری، نه عکس و نه حتا چت....
وقتی زیادی دلتنگ میشم معمولا اینجوری میشم که کلا به اون فرد فکر نمیکنم دیگه
الان ک تو همه ی افکارم پس زمینه هستی چطور میتونم؟
چقدر احساساتم عمیق شده...
+ ۹۵ تا از اون سوالایی ک ازش پرسیده بودم از دفترچه پاکنویس کردم برای استفاده عمومی اطرافیان.... تازه کلی چیزا یادم میومد ک پرسیدم و تو دفترچه نبوده!
چقدر حرف زدیم....چقدر کنار هم بودیم....
کتابخانه ها محل استراحت کتاب های شما
شرکت تکسازان  طراح و تولید کننده انواع محصولات چوبی برای دکوراسیون بینظیر شما
شماره های تماس مستقیم با شرکت تکسازان
0991 243 39 05
0991 243 39 06
تماس بگیرید، مشاوره بگیرید، تصمیم بگیرید، تخفیف بگیرید، نتیجه بگیرید
 
ادامه مطلب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پارس موبایل